آیکن بنر

باران و لیست کامل تمام لغات آب‌وهوا به انگلیسی

باران و لیست کامل لغات آب‌وهوا به انگلیسی

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

تعطیل به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ta'til /

closing, closure, shutdown, standstill, stoppage, adjournment, cessation, suspension of work, recess

closing

closure

shutdown

standstill

stoppage

adjournment

cessation

suspension of work

recess

کار را خواباندن

کارخانه به‌دلیل قطعی برق تعطیل شد.

The factory experienced a stoppage due to a power outage.

پروژه تا زمانی که بودجه‌ی لازم دریافت نشود، تعطیل است.

The project is at a standstill until we receive the necessary funding.

صفت
فونتیک فارسی / ta'til /

closed, shutdown, shut

closed

shutdown

shut

بسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

کارخانه به‌دلیل اعتصاب تعطیل بود.

The factory was closed because of the strike.

فروشگاه در روزهای یکشنبه تعطیل است.

The store is shut on Sundays.

اسم
فونتیک فارسی / ta'til /

holiday, vacation, off, day off

holiday

vacation

off

day off

روز بیکاری

تعطیل رسمی

a calendar holiday

آن‌ها تصمیم گرفتند روزهای تعطیل خود را به پاداش نقدی تغییر دهند.

They chose to commute their vacation days into cash bonuses.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تعطیل

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
روز بیکاری
مترادف:
بیکار کردن دست ازکار کشیدن معطل گذاشتن مهمل گذاشتن

ارجاع به لغت تعطیل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعطیل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تعطیل

لغات نزدیک تعطیل

پیشنهاد بهبود معانی