فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تعهد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • بر عهده گرفتن انجام کاری
  • فونتیک فارسی

    ta'ahhod
  • اسم
    undertaking, guarantee, commitment, engagement, liability, obligation, troth, sponsorship
    • - بدون هیچ‌گونه مسئولیت و تعهد

    • - free from any responsibility and obligation
    • - تعهد اخلاقی

    • - a moral obligation
  • پیمان
  • فونتیک فارسی

    ta'ahhod
  • اسم
    pledge, agreement, promise, contract, seal, bond
    • - او به تعهد خود مبنی بر کاهش مالیات عمل کرد.

    • - He fulfilled his pledge to cut taxes.
    • - این تعهدات قانونی و قابل‌اجرا هستند.

    • - These pledges are legal and enforceable.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تعهد

ارجاع به لغت تعهد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعهد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تعهد

پیشنهاد بهبود معانی