آخرین به‌روزرسانی:

تعهد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ta'ahhod /

undertaking, guarantee, commitment, engagement, liability, obligation, troth, sponsorship

بر عهده گرفتن انجام کاری

بدون هیچ‌گونه مسئولیت و تعهد

free from any responsibility and obligation

تعهد اخلاقی

a moral obligation

اسم
فونتیک فارسی / ta'ahhod /

pledge, agreement, promise, contract, seal, bond

پیمان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

او به تعهد خود مبنی بر کاهش مالیات عمل کرد.

He fulfilled his pledge to cut taxes.

این تعهدات قانونی و قابل‌اجرا هستند.

These pledges are legal and enforceable.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تعهد

  1. مترادف:
    پذیرفتاری پیمان تضمین تقبل ضمان عهده‌داری ضمانت عهده کفالت میانجیگری
  1. مترادف:
    به‌عهده گرفتن عهده‌دارشدن
  1. مترادف:
    پیمان بستن عهدبستن

ارجاع به لغت تعهد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعهد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تعهد

لغات نزدیک تعهد

پیشنهاد بهبود معانی