struggle, effort, attempt, endeavor, scramble, exertion, grapple, contest, scuffle, strain, tussle
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تقلا کردن
to put up a struggle
موفقیت ورزشکار نتیجهی سالها آموزش و تقلا بود.
The athlete's success was the result of years of training and exertion.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تقلا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تقلا