جانورشناسی sloth
تنبل بیشتر وقتش را با آویزان شدن از درختان میگذراند.
The sloth spends most of its time hanging upside down from the branches.
تنبل در آمریکای جنوبی زندگی میکند.
Sloth lives in south America.
lazy, indolent, sluggish, slothful, sluggard, slacker, idle, draggy, pococurante, lazybones
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
معلم حوصلهی آن شاگرد تنبل را نداشت.
The teacher had no patience with that lazy student.
اشخاص تنبل خیلی بهانه میآورند.
Lazy people have many excuses.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تنبل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تنبل