با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

تور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • سفر تفریحی، سفر، گردشگری، سیاحت
  • فونتیک فارسی

    toor
  • اسم
    tour, journey, travel, excursion
    • - یک تور ده روزه

    • - a ten-day tour
    • - راهنمای تور

    • - tour guide
  • پارچه‌ی نخی و نازک و سوراخ سوراخ
  • فونتیک فارسی

    toor
  • اسم
    net, netting, lace, seine, gauze, tulle, mesh
    • - به تور انداختن، به تور زدن

    • - to seine, to snare, to catch (in a net), to net
    • - به تور کسی خوردن

    • - to get caught in somebody's snare, to come across somebody
    • - تور سیمی

    • - (wire) screen, wire gauze
    • - تور عروس

    • - (bridal) veil
    • - تور ماهیگیری

    • - seine, fishing net
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تور

ارجاع به لغت تور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تور

پیشنهاد بهبود معانی