seine, fishing net
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ماهیگیر تور ماهیگیریاش را داخل آب انداخت.
The fisherman cast his fishing net into the water.
تور ماهیگیری قدیمی وصلهدار و کهنه شده بود اما هنوز کار را راه میانداخت.
The old fishing net was patched and worn, but it still did the job.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تور ماهیگیری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تور ماهیگیری