فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تپل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • کمی چاق، تپلی
  • فونتیک فارسی

    topol
  • صفت
    roly-poly, plump, full, pudgy, buxom, fleshy, chubby, fattish
    • - دختر تپل

    • - a fleshy girl
    • - زری تپل است، ولی چاق نیست.

    • - Zary is plump but not fat.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تپل

ارجاع به لغت تپل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تپل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تپل

لغات نزدیک تپل

پیشنهاد بهبود معانی