فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

جد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

نیاکان

فونتیک فارسی

jad[d]
اسم
grandfather, ancestor, forerunner, forefather, forebear, progenitor, genitor, great-grandfather

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- براساس فرضیه‌ی گاستورا، همه‌ی حیوانات از یک جد مشترک تکامل یافته‌اند.

- According to the gastraea hypothesis, all animals evolved from a common ancestor.

- جدم خانه‌ای را که من در آن بزرگ شدم، ساخت.

- My grandfather built the house I grew up in.
جدیت

فونتیک فارسی

jed[d]
اسم
endeavour, seriousness, effort

- جد او در این پروژه نشان‌دهنده‌ی تعهدش بود.

- Her endeavour in the project showed her dedication.

- او با جد صحبت کرد که توجه را جلب کرد.

- He spoke with a seriousness that commanded attention.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جد

  1. مترادف:
    پافشاری تکاپو جدیت جهد سعی مداومت مساعی
    متضاد:
    هزل شوخی
  1. مترادف:
    جدی
  1. مترادف:
    اسلاف پدربزرگ سلف نیا نیاکان
  1. مترادف:
    بزرگی عظمت
  1. مترادف:
    بهره حظ نصیب
  1. مترادف:
    بخت نیکبختی
  1. مترادف:
    بی‌نیازی توانگری

ارجاع به لغت جد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جد

لغات نزدیک جد

پیشنهاد بهبود معانی