آخرین به‌روزرسانی:

جد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / jad[d] /

grandfather, ancestor, forerunner, forefather, forebear, progenitor, genitor, great-grandfather

نیاکان

براساس فرضیه‌ی گاستورا، همه‌ی حیوانات از یک جد مشترک تکامل یافته‌اند.

According to the gastraea hypothesis, all animals evolved from a common ancestor.

جدم خانه‌ای را که من در آن بزرگ شدم، ساخت.

My grandfather built the house I grew up in.

اسم
فونتیک فارسی / jed[d] /

endeavour, seriousness, effort

جدیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

جد او در این پروژه نشان‌دهنده‌ی تعهدش بود.

Her endeavour in the project showed her dedication.

او با جد صحبت کرد که توجه را جلب کرد.

He spoke with a seriousness that commanded attention.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جد

  1. مترادف:
    پافشاری تکاپو جدیت جهد سعی مداومت مساعی
    متضاد:
    هزل شوخی
  1. مترادف:
    جدی
  1. مترادف:
    اسلاف پدربزرگ سلف نیا نیاکان
  1. مترادف:
    بزرگی عظمت
  1. مترادف:
    بهره حظ نصیب
  1. مترادف:
    بخت نیکبختی
  1. مترادف:
    بی‌نیازی توانگری

ارجاع به لغت جد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جد

لغات نزدیک جد

پیشنهاد بهبود معانی