آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

حصار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / hesaar /

fence, wall, paling, compass, corral, stockade, yard, paddock, kraal, fold, compound, pen

fence

wall

paling

compass

corral

stockade

yard

paddock

kraal

fold

compound

pen

دیوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او گاوها را در یک حصار و اسب‌ها را در حصاری دیگر نگه‌داری می‌کرد.

He kept the cows in one corral and the horses in another.

اسب از روی حصار پرید.

The horse overed the fence.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حصار

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
صیصه معقل
مترادف:
مترادف:
پناه‌گاه جان‌پناه

ارجاع به لغت حصار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حصار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حصار

لغات نزدیک حصار

پیشنهاد بهبود معانی