فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

دریا به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حجم بسیار زیاد آب، بحر

فونتیک فارسی

daryaa
اسم

sea, main, water, seamanship, brine

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

ماهیگیری در اعماق دریا

deep-sea fishing

آن‌ها از آب دریا آب آشامیدنی می‌گیرند.

They distil drinking water from sea water.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

نمک آب دریا را گرفتن

to distil off the salt from sea water

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دریا

  1. مترادف:
    اقیانوس بحر یم
    متضاد:
    بر خشکی
  1. مترادف:
    رود

ارجاع به لغت دریا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دریا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دریا

لغات نزدیک دریا

پیشنهاد بهبود معانی