to embark on, to begin, to start work
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شرکت پس از مدتها برنامهریزی سرانجام توانست برای انجام پروژهی جدید دست به کار شود.
After much planning, the company was finally able to embark on their new project.
از اینکه برای انجام پروژهای که صنعت را متحول میکند دست به کار شدهایم، بسیار هیجانزدهایم.
We are so excited to embark on a new project that will revolutionize the industry.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دست به کار شدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دست به کار شدن