فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

دقیقه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • واحد زمانی که شصت ثانیه است
  • فونتیک فارسی

    daghighe
  • اسم
    minute
    • - ساعت من پنج دقیقه جلو است.

    • - My watch is 5 minutes fast.
    • - نمایش کمدی او پنج دقیقه طول کشید.

    • - His comic act lasted five minutes.
  • (مجازی) زمان بسیار کوتاه
  • فونتیک فارسی

    daghighe
  • اسم
    moment, minute, instant, jiffy, a short time
    • - یک دقیقه صبر کن!

    • - Wait a minute!
    • - شام یک دقیقه‌ی دیگر آماده خواهد شد.

    • - Dinner will be ready in a jiffy.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد دقیقه

ارجاع به لغت دقیقه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دقیقه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دقیقه

لغات نزدیک دقیقه

پیشنهاد بهبود معانی