آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

دوربینی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / doorbini /

پزشکی farsightedness, foresight, hypermetropia, hyperopia farsightedness

farsightedness

foresight

hypermetropia

hyperopia farsightedness

نوعی بیماری چشمی

عینک‌های اصلاحی اغلب برای درمان دوربینی تجویز می‌شوند.

Corrective lenses are often prescribed to treat hypermetropia.

دوربینی باعث می‌شود که دیدن اشیاء نزدیک مشکل شود.

Hyperopia farsightedness causes difficulty in seeing nearby objects.

اسم
فونتیک فارسی / doorbini /

farsightedness, foresight

farsightedness

foresight

دورنگری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

دوربینی در برنامه‌ریزی می‌تواند به موفقیت بلندمدت منجر شود.

Farsightedness in planning can lead to long-term success.

پروژه به‌خاطر دوربینی مدیر موفق شد.

The project succeeded because of the manager’s foresight.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دوربینی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دوربینی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دوربینی

لغات نزدیک دوربینی

پیشنهاد بهبود معانی