فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

دکمه به انگلیسی

توضیحات:

همچنین می‌توان از تکمه به‌ جای دکمه استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

دو تکه پارچه را به هم وصل می‌کند

فونتیک فارسی

dokme
اسم

button, link, snap, fastener, stud

من فراموش کردم که دکمه‌ی ژاکتم را ببندم.

I forgot to fastener my sweater.

دکمه های پیراهنم در حال باز شدن هستند.

The buttons on my shirt are coming loose.

شستی، محل فشار دادن چیزی

فونتیک فارسی

dokme
اسم

knob, button, dial, tuner, swith

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

کمترین فشار روی دکمه، موتور را به کار می‌اندازد.

The slightest depression of the knob will start the engine.

با فشار این دکمه، ماشین به کار می‌افتد.

Pushing this button will activate the machine.

برجستگی در گیاه یا اندام حیوانی

فونتیک فارسی

dokme
اسم

جانورشناسی گیاه‌شناسی tuber, node, tubercule, tubercle, bud

دکمه در گیاهان به‌عنوان اندام ذخیره‌ی مواد مغذی عمل می‌کند.

The tubercule in plants serves as a storage organ for nutrients.

دکمه‌ی روی شاخ گوزن از نظر اندازه و بافت چشمگیر بود.

The tubercle on the deer's antlers was impressive in size and texture.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دکمه

  1. مترادف:
    تکمه دگمه
  1. مترادف:
    کلید
  1. مترادف:
    گره

ارجاع به لغت دکمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دکمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دکمه

لغات نزدیک دکمه

پیشنهاد بهبود معانی