آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴

    ستون به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / sotoon /

    معماری pillar, column, pier, stanchion, standard, support, beam, caryatid, telamon, columna, pilaster, post, shaft, pole, pylon

    pillar

    column

    pier

    stanchion

    standard

    support

    beam

    caryatid

    telamon

    columna

    pilaster

    post

    shaft

    pole

    pylon

    تیرک

    در مدخل پل دو ستون بلند قرار دارد.

    At the entry to the bridge stand two tall columns.

    مشخصات کلاسیک یک ستون ساختمان

    the classical accent of a pillar

    اسم
    فونتیک فارسی / sotoon /

    anything that looks like a column

    anything that looks like a column

    هرچیز ستون‌مانند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    او سرش را بالا نگه داشت؛ مانند ستون.

    She held her head high, like a column,.

    در ذهنش، خاطرات مانند ستون آجری انباشته شده بودند.

    In her mind, the memories stacked up like a column of bricks.

    اسم
    فونتیک فارسی / sotoon /

    column, line

    column

    line

    (ارتش)‌ گروه، دسته

    ستون یادبود در بزرگداشت پیروزی در جنگ دریایی

    a monumental column to commemorate a naval victory

    ستون دفاعی با نیروهای اضافی تقویت شد.

    The line of defense was fortified with additional troops.

    اسم
    فونتیک فارسی / sotoon /

    column, bar

    column

    bar

    ردیف عمودی

    از او خواسته شد که یک ستون برای مجله بنویسد.

    She was asked to contribute a column to the magazine.

    روزنامه یک روزنامه‌نگار ناشی برای نوشتن ستون ورزشی‌اش استخدام کرد.

    The newspaper hired a hack to write their sports column.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ستون

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    تیرک استوانه رکن عماد عمود قایمه جرز
    مترادف:
    گروه دسته صف ردیف (نظامی)

    سوال‌های رایج ستون

    ستون به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «ستون» در انگلیسی، بسته به کاربرد column یا pillar ترجمه می‌شود.

    ستون یکی از عناصر مهم معماری و سازه‌ای است که وظیفه‌ی اصلی آن، تحمل بار عمودی و انتقال آن به پی یا بخش‌های پایین‌تر ساختمان است. ستون‌ها معمولاً به صورت عمودی طراحی می‌شوند و در ساختارهای مختلفی از جمله خانه‌ها، پل‌ها، معابد، و بناهای تاریخی کاربرد دارند. از نظر مصالح، ستون‌ها ممکن است از بتن، فولاد، چوب، یا سنگ ساخته شوند و بسته به نوع استفاده، شکل‌های مختلفی مانند دایره‌ای، مربعی یا مستطیلی داشته باشند.

    در طول تاریخ، ستون‌ها نه تنها از نظر مهندسی بلکه از نظر زیبایی‌شناسی نیز نقش مهمی ایفا کرده‌اند. در معماری کلاسیک یونان و روم، ستون‌ها با سرستون‌های تزئینی مانند دوریک، ایونیک و کورنتی مشخص می‌شدند که هر کدام بیانگر سبک خاصی از طراحی بودند. این نوع ستون‌ها نه تنها کاربرد ساختاری داشتند بلکه به عنوان نمادهای قدرت، شکوه و نظم به کار می‌رفتند.

    امروزه واژه‌ی «ستون» فراتر از معنای فیزیکی‌اش، در متون، نشریات، و حتی برنامه‌نویسی نیز کاربرد دارد. مثلاً در جداول و صفحات گسترده مانند Excel، هر ستون مجموعه‌ای از سلول‌های عمودی است. در روزنامه‌ها و وب‌سایت‌ها نیز «ستون‌نویس» به کسی گفته می‌شود که به طور منظم در یک بخش ثابت، مطالب تحلیلی یا تفسیری می‌نویسد. بنابراین، واژه‌ی ستون مفهومی چندوجهی دارد که بسته به زمینه‌ی استفاده، معانی متنوعی به خود می‌گیرد.

    ارجاع به لغت ستون

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ستون» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ستون

    لغات نزدیک ستون

    • - ستور
    • - ستوربان
    • - ستون
    • - ستون اصلی
    • - ستون باریک
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    motivator move forward move house multitude playfulness playlist plight pls poesy poignant permission perplexity persecution personal personally پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.