آخرین به‌روزرسانی:

شستن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / shostan /

to wash, to launder, to cleanse, to bathe, to lave, to ablute, to rinse, to sluice

تمیز کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

من و زری بر سر شستن ظرف‌ها دعوایمان شد.

Zarry and I quarreled over who should wash the dishes.

بطری خالی را شستن

to rinse an empty bottle

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شستن

  1. مترادف:
    تطهیر تغسیل
  1. مترادف:
    پاک کردن چرک‌زدایی
  1. مترادف:
    آب‌کشیدن

ارجاع به لغت شستن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شستن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شستن

لغات نزدیک شستن

پیشنهاد بهبود معانی