فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ضابط به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

zaabet

retentive

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

bailiff, executive officer

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ضابط

  1. مترادف:
    بایگان
  1. مترادف:
    پاسبان پلیس شحنه شرطه
  1. مترادف:
    محصل ممیز
  1. مترادف:
    مباشر
  1. مترادف:
    حاکم والی

ارجاع به لغت ضابط

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ضابط» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ضابط

لغات نزدیک ضابط

پیشنهاد بهبود معانی