فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

عجیب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

غریب، شگفت‌آور

فونتیک فارسی

ajib
صفت

strange, oddball, singular, unusual, unaccustomed, uncharacteristic, peculiar, exotic, unaccountable, whimsical, bizarre, startling, incredible, puzzling, quirky, creepy, queer, outlandish, astonishing, odd, curious, funny, extraordinary

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

رفتار عجیب او موجب بدگمانی ما شد.

Her strange behavior aroused our suspicions.

خیلی عجیب است که بچه‌هایش را فرستاد؛ ولی خودش نیامد.

It is very odd that she sent her children but didn't come herself.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عجیب

  1. مترادف:
    بدیع پرشگفت شگرف شگفت شگفت‌آور شگفت‌انگیز طرفه غریب نادر
    متضاد:
    عادی

ارجاع به لغت عجیب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عجیب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عجیب

لغات نزدیک عجیب

پیشنهاد بهبود معانی