عذاب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • درد، رنج
  • فونتیک فارسی

    azaab
  • اسم
    tribulation, distress, misery, travail, pain, wrench, ordeal, sting, anguish, gyp, hassle, retribution
    • - عذاب هنرمند در یک محیط سرکوبگر

    • - the travail of an artist in a repressive environment
    • - با اینکه با عذاب‌های زیادی در زندگی‌اش مواجه شد، تاب‌آور و مصمم ماند.

    • - Despite facing many tribulations in her life, she remained resilient and determined.
    • - عذاب او برای پیدا کردن کار در یک بازار رقابتی در نهایت نتیجه‌بخش بود.

    • - His travail to find a job in a competitive market paid off in the end.
  • زجر، شکنجه
  • فونتیک فارسی

    azaab
  • اسم
    torture, torment, agony
    • - عذاب مادری که پسرش درحال مرگ بود

    • - the torment of the mother whose son was dying
    • - نشستن در آن کلاس و گوش دادن به حرف‌های او برایم عذاب بزرگی بود.

    • - Sitting in that class and listening to his words was a great torture for me.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد عذاب

ارجاع به لغت عذاب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عذاب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/عذاب

لغات نزدیک عذاب

پیشنهاد بهبود معانی