crutch(es)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تا سه ماه بعد از عمل جراحی از عصای زیربغل استفاده میکردم.
I was on crutches for three months after the operation.
او برای راه رفتن به عصای زیربغل احتیاج دارد.
He needs crutches to walk.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عصای زیربغل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عصای زیربغل