زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

فضول به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / fozool /

meddler, interloper, kibitzer, prying, presumptuous, gossip, curious, inquisitive, self-appointed, meddlesome, interfering, obtrusive, over curious, snoopy, busybody, prier, nosey, nosy

کسی که در کار دیگران دخالت می‌کند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

همسایه‌های فضول

curious neighbors

پدر شوهر فضول

interfering father-in-law

نمونه‌جمله‌های بیشتر

نگذار اشخاص فضول از کار دکان سر دربیاورند.

Don't let interlopers into the affairs of the shop.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فضول

  1. مترادف:
    کنجکاو گستاخ یاوه‌گو
  1. مترادف:
    پس‌مانده

سوال‌های رایج فضول

فضول یا فظول یا فذول یا فزول – کدام درست است؟

شکل درست این واژه «فضول» است.

«فضول» به معنی کنجکاو یا دخالت‌گر است، کسی که به کار دیگران بدون اجازه ورود می‌کند یا بیش از حد سوال می‌پرسد. این واژه در زبان فارسی معیار به همین صورت نوشته و تلفظ می‌شود.

شکل‌های «فظول»، «فذول» و «فزول» نادرست‌اند و در فارسی معیار کاربرد ندارند.

ارجاع به لغت فضول

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فضول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فضول

لغات نزدیک فضول

پیشنهاد بهبود معانی