همچنین در حالت جمع معنای دوم میتوان از قسمها و اقسام استفاده کرد.
oath, swear, vow
قسم او گواهی بر صداقت و تعهد او بود.
His oath was a testament to his integrity and commitment.
به خدا قسم
swear by god
kind, type, form, variety, species, part, ilk, manners, lot, genus, genre, stripe, portion, nature, description, stamp, character, sort, order, class, breed
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در باغ، اقسام مختلفی از گلها وجود دارد.
There are many kinds of flowers in the garden.
هر قسم از دستگاه باید بهدرستی تنظیم شود.
Each part of the machine must be aligned correctly.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قسم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قسم