امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

لاک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

سپر جانوران

فونتیک فارسی

laak
اسم
جانورشناسی carapace, chitin, shell

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- لاک یک لاک پشت دریایی

- the shell of a sea turtle

- لاک رنگارنگ حشره نور خورشید را گرفت.

- The insect's colorful carapace caught the sunlight.
ماده‌ی رزینی سرخ‌رنگ

فونتیک فارسی

laak
اسم
lac

- لاک اغلب در تولید رنگ‌های طبیعی استفاده می‌شود.

- Lac is often used in the production of natural dyes.

- متون باستانی استفاده از لاک را در فرهنگ‌های مختلف توصیف می‌کنند.

- The ancient texts describe the uses of lac in various cultures.
ماده‌ی شیمیایی برای زیبایی ناخن‌ها

فونتیک فارسی

laak
اسم
آرایش و پیرایش nail polish, nail varnish

- به ناخن‌هایش لاک صورتی روشن زد.

- She applied a bright pink nail polish to her nails.

- انواع لاک ناخن را خرید.

- She bought a variety of nail polishes.
مایع سفید غلط‌گیری

فونتیک فارسی

laak
اسم
correction link

- معلم همیشه یک شیشه‌ی لاک غلط‌گیر را روی میزش نگه می‌داشت.

- The teacher always kept a bottle of correction fluid on her desk.

- من از لاک غلط‌گیر برای تصحیح اشتباه روی کاغذم استفاده کردم.

- I used correction link to correct the mistake on my paper.
نام فیلسوف انگلیسی

فونتیک فارسی

laak
اسم خاص
Locke, John

- لاک فیلسوف برجسته‌ی عصر روشنگری بود.

- Locke was a prominent philosopher of the Enlightenment.

- بسیاری از ایده‌ها در دموکراسی مدرن تحت‌تأثیر نوشته‌های لاک هستند.

- Many ideas in modern democracy are influenced by Locke’s writings.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لاک

  1. مترادف:
    پوسته پوشش جلد
  1. مترادف:
    سرخ قرمز
  1. مترادف:
    تغار لاوک

ارجاع به لغت لاک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لاک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لاک

لغات نزدیک لاک

پیشنهاد بهبود معانی