آخرین به‌روزرسانی:

لبالب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / labaalab /

brimful, replete, chock-full, filled to the brim

لبریز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

لیوان لبالب بود.

The glass was filled to the brim.

فنجان از چای لبالب بود.

The cup was filled to the brim with tea.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لبالب

  1. مترادف:
    آکنده انباشته پر سرشار لبریز مالامال مشحون ممتلی مملو
    متضاد:
    تهی خالی

ارجاع به لغت لبالب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لبالب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لبالب

لغات نزدیک لبالب

پیشنهاد بهبود معانی