آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۲۱ شهریور ۱۴۰۴

    پر به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / par /

    feather, plume, quill, pinion, penna, tectrix, pumule, petro-

    feather

    plume

    quill

    pinion

    penna

    tectrix

    pumule

    petro-

    پوشش روی پوست پرندگان

    کلاه او آمیزه‌ی زیبایی از پر، پارچه‌ی توری و نمد بود.

    Her hat was a charming confection of feathers, net, and felt.

    بالای کلاه‌خود او یک پر زینتی مرکب از سه پر قرمز وجود داشت.

    On top of his helmet there was a plume of three red feathers.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    پرندگان سالی یک یا دو بار پر می‌ریزند.

    Birds molt once or twice a year.

    پرنده پر نمی‌زد، احدی دیده نمی‌شد.

    There wasn't a soul to be seen.

    اسم
    فونتیک فارسی / par /

    مجازی wing

    wing

    بال

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    برخی دایناسورها باله‌ای پوشیده از پر داشتند.

    Some dinosaurs had feathery wings.

    پرنده‌ای که پر و بال می‌زند

    a bird thrashing its wings

    اسم
    فونتیک فارسی / par /

    leaf, page, blade, section

    leaf

    page

    blade

    section

    ورق، برگ

    پر کاه

    blade of straw

    پر کاهو

    leaf of lettuce

    صفت
    فونتیک فارسی / por /

    full, filled, brimful, loaded, stuffed, packed, charged, replete, abrim, loaded, cramfull, brimming, jam-packed

    full

    filled

    brimful

    loaded

    stuffed

    packed

    charged

    replete

    abrim

    loaded

    cramfull

    brimming

    jam-packed

    انباشته، مملو

    یک قایق پر از مسافر

    a full boatload of passengers

    پل چوبی با چندین بشکه‌ی پر از هوا روی آب شناور بود.

    The wooden bridge was buoyed up by several air-filled barrels.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    زنی ثروتمند با دستانی پر از جواهر

    a rich lady with bejeweled hands

    پارکی پر از جمعیت

    a park aswarm with people

    صفت
    فونتیک فارسی / por /

    مجازی knowledgeable, learned, scholarly

    knowledgeable

    learned

    scholarly

    دانشمند، فهیم، دانا

    او مرد خردمند و پری بود

    He was an intellectual, scholarly man

    مردی جوان و پر

    a scholarly young man

    سازه‌ی پیوندی
    فونتیک فارسی / por- /

    a combining form (meaning: stuffe, full, -ent)

    a combining form

    آکنده، انباشته

    پرآب

    watery

    پرافتخار

    honorable

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد پر

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    آکنده انباشته جعودت سرشار لبالب لبریز مالامال مشبع مشحون ممتع ممتلی مملو
    متضاد:
    تهی خالی کم
    مترادف:
    تمام کامل
    مترادف:
    چاق قوی
    مترادف:
    بس بسیار بیش زیاد
    مترادف:
    بامعلومات
    مترادف:
    بال
    مترادف:
    پره
    مترادف:
    پرتو شعاع
    مترادف:
    کناره لبه
    مترادف:
    پهلو ضلع
    مترادف:
    پرند پرنیان

    سوال‌های رایج پر

    پر به انگلیسی چی می‌شه؟ (پوشش روی پوست پرندگان)

    کلمه‌ی «پر» در زبان انگلیسی به Feather ترجمه می‌شود.

    پر یکی از ویژگی‌های برجسته و منحصربه‌فرد پرندگان است که علاوه بر زیبایی ظاهری، نقش‌های حیاتی متعددی در زندگی آن‌ها ایفا می‌کند. ساختار پر شامل یک محور مرکزی به نام ریشک (rachis) و شاخه‌های فرعی است که به آن شکل و انعطاف می‌دهند. این ساختار سبک و مقاوم به پرندگان اجازه می‌دهد تا علاوه بر حرکت در هوا، از بدن خود محافظت کرده و دمای بدنشان را تنظیم کنند. پرها در انواع و اشکال مختلف وجود دارند و هر نوع پر عملکرد خاصی دارد، از جمله پرهای پرواز، پرهای پوششی و پرهای تزئینی.

    یکی از مهم‌ترین نقش‌های پر، کمک به پرواز است. پرهای بال و دم، با شکل و چینش خاص خود، جریان هوا را هدایت می‌کنند و به پرنده امکان بلند شدن، کنترل حرکت و مانور در هوا را می‌دهند. پرهای بال معمولاً بلند، محکم و انعطاف‌پذیر هستند تا نیروی لازم برای پرواز را فراهم کنند، در حالی که پرهای دم نقش هدایت و تعادل را ایفا می‌کنند. بدون این پرها، پرندگان نمی‌توانند در هوا به شکل مؤثر حرکت کنند و زندگی آن‌ها به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

    علاوه بر پرواز، پرها نقش مهمی در حفاظت و تنظیم دمای بدن دارند. پرهای نرم و پف‌دار، معروف به پرهای پوششی، لایه‌ای محافظ روی پوست ایجاد می‌کنند که از سرما، گرما و رطوبت جلوگیری می‌کند. این لایه عایق، انرژی پرنده را حفظ کرده و به او کمک می‌کند در شرایط محیطی سخت زنده بماند. همچنین پرها به محافظت در برابر آسیب‌های مکانیکی و آفات و حتی در برخی موارد در جذب رطوبت و پاکسازی پوست نقش دارند.

    پرها همچنین نقش‌های اجتماعی و زیباشناختی دارند. رنگ‌ها، الگوها و شکل‌های مختلف پرها در جذب جفت، برقراری ارتباط با دیگر پرندگان و نشان دادن قدرت یا موقعیت اجتماعی استفاده می‌شوند. پرهای رنگارنگ و تزئینی اغلب در مراسم جفت‌گیری یا نمایش‌های رفتاری اهمیت دارند و می‌توانند نشان‌دهنده سلامت و شایستگی پرنده باشند. این ویژگی‌های ظاهری همچنین برای انسان‌ها الهام‌بخش هنر، مد و نمادهای فرهنگی بوده‌اند.

    از دیدگاه علمی و فرهنگی، پرها علاوه بر اهمیت زیستی، کاربردهای متنوعی برای انسان داشته‌اند. از پرهای پرندگان در ساخت لباس‌های تزئینی، بالش‌ها، لحاف‌ها و حتی هنرهای دستی و تزئینی استفاده می‌شود. مطالعات زیست‌شناسی پرها نیز به شناخت تکامل پرندگان، پرواز و رفتارهای آن‌ها کمک کرده است. پرها نمونه‌ای کامل از هماهنگی بین زیبایی، عملکرد و سازگاری با محیط هستند که نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی و دقت طبیعت در طراحی موجودات زنده است.

    پر به انگلیسی چی می‌شه؟ (انباشته، مملو)

    کلمه‌ی «پر» در معنای «انباشته، مملو» در زبان انگلیسی به Full / Filled / Packed ترجمه می‌شود.

    وقتی گفته می‌شود چیزی «پر» است، منظور این است که آن چیز به حد ظرفیت یا تقریباً به حداکثر توان خود رسیده و فضای خالی کمی باقی مانده است. این مفهوم می‌تواند در مورد اشیاء فیزیکی مانند یک کیف، صندوق، جیب یا لیوان به کار رود، یا به شکل انتزاعی درباره‌ی ذهن، زمان یا احساسات انسان نیز استفاده شود. واژه‌ی «پر» در این معنا، حس تکمیل، انباشته شدن و گاهی سنگینی یا فشار را منتقل می‌کند و نشان‌دهنده‌ی ظرفیت و محدودیت در آن موقعیت است.

    در کاربرد فیزیکی، وقتی می‌گوییم یک ظرف پر است، یعنی ماده یا اشیاء داخل آن به گونه‌ای چیده شده‌اند که جای بیشتری برای اضافه کردن وجود ندارد. این حالت می‌تواند مزیت داشته باشد، مانند اطمینان از استفاده کامل از فضا یا منابع، یا چالش ایجاد کند، مثل دشواری در حمل و نقل یا مدیریت آن. پر بودن در این معنا حس تکمیل و بهره‌وری را منتقل می‌کند و همچنین نیاز به توجه برای نظم و سازماندهی دارد.

    در کاربرد ذهنی یا انتزاعی، «پر» می‌تواند به معنی پر بودن ذهن از افکار، برنامه‌ها یا مسئولیت‌ها باشد. فردی که ذهنش پر است، ممکن است احساس فشار، سردرگمی یا نیاز به مدیریت دقیق زمان و انرژی داشته باشد. این معنا به ما یادآوری می‌کند که ظرفیت ذهنی و انرژی انسانی محدود است و باید به نحوی مدیریت شود تا عملکرد و سلامت روانی حفظ شود.

    همچنین، «پر» می‌تواند بار احساسی نیز داشته باشد. برای مثال، وقتی کسی می‌گوید قلبش پر از عشق یا شادی است، منظور احساسات فراوان و شدید اوست که فضای زیادی را در درونش اشغال کرده‌اند. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی کامل بودن، وفور و غنا در یک جنبه از زندگی است و معمولاً حس مثبت یا عمیق بودن تجربه را منتقل می‌کند.

    واژه‌ی «پر» در این معنا، مفهومی چندوجهی دارد که از جسم و فضا تا ذهن و احساسات گسترده می‌شود. این کلمه نشان‌دهنده‌ی حداکثر ظرفیت، تکمیل یا انباشته شدن است و بسته به زمینه‌ی استفاده، می‌تواند حس بهره‌وری، فشار، غنای احساسی یا لزوم مدیریت دقیق را منتقل کند. پر بودن، چه در اشیاء و چه در زندگی انسانی، یادآور اهمیت تعادل و توجه به ظرفیت‌ها و منابع موجود است.

    ارجاع به لغت پر

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «پر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پر

    لغات نزدیک پر

    • - پذیره‌نویس
    • - پذیره‌نویسی
    • - پر
    • - پر آب شدن
    • - پر آب و تاب
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.