امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

محقق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مسلم، قطعی

فونتیک فارسی

mohaghghagh
صفت
certain, definite, ascertained, positive, verified, unquestionable, sure, proven, assured, bound, incontrovertible, incontestable

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- موفقیت او محقق است.

- His success is sure.

- ما باید از رویکردی محقق برای حل این مشکل استفاده کنیم.

- We need to use a proven approach to solving this problem.
پژوهشگر

فونتیک فارسی

mohaghghegh
اسم
researcher, investigator (of truth), inquirer, academic, student, scholar

- محقق یافته‌هایشان را در کنفرانس ارائه داد.

- The researcher presented their findings at the conference.

- محقق سال‌های زیادی را صرف بررسی تمدن باستان کرد.

- The researcher spent years investigating the history of the ancient civilization.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محقق

ارجاع به لغت محقق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محقق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/محقق

لغات نزدیک محقق

پیشنهاد بهبود معانی