masculine proper noun, Mahmood
محمود در تملقگویی از دیگران مهارت داشت.
Mahmood was adroit at flattering others.
سلطان محمود شروع به ناچیز شمردن کار فردوسی کرد.
Sultan Mahmood began depreciating Ferdowsi's work.
محمود درآمد خوبی دارد.
Mahmood earns a good income.
laudable person or thing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رفتار مودبانهی او محمود است
His polite behavior are laudable
چنین صداقتی محمود و کمیاب است
Such honesty is laudable and rare
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «محمود» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محمود