commended, praised, laureate, lauded, praiseworthy, hallowed, admired
commended
praised
laureate
lauded
praiseworthy
hallowed
admired
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تلاش ستودهی دخترش
her daughter's praised hard work
اجرای ستوده
praised performance
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ستوده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ستوده