آخرین به‌روزرسانی:

مشتری به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خریدار، مراجعه‌کننده به محل کسب

فونتیک فارسی

moshtari
اسم

customer, client, purchaser, buyer, patron

باید مشتریان را خرسند نگه‌داریم

we must keep the customers happy

دوستی آدم گدا مشتریان محدودی دارد.

the friendship of beggars has few customers

(مجازی) خواستار، خواهان

فونتیک فارسی

moshtari
صفت

desirous, willing, fond

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

مشتری موفقیت

desirous of success

مشتری ثروت

desirous of wealth

(نجوم) برجیس

فونتیک فارسی

moshtari
اسم

jupiter

مشتری چند قمر دارد؟

How many moons does Jupiter have?

مشتری حداقل شانزده قمر دارد

Jupiter has at least sixteen moons

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مشتری

  1. مترادف:
    اسم
  1. مترادف:
    بایع خریدار
  1. مترادف:
    طرفدار
  1. مترادف:
    خواهان خواستار مایل
  1. مترادف:
    ارباب رجوع
  1. مترادف:
    برجیس

سوال‌های رایج مشتری

مشتری به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «مشتری» در زبان انگلیسی به customer ترجمه می‌شود.

مشتری یکی از مفاهیم کلیدی در حوزه‌های اقتصاد، کسب‌وکار و خدمات است. این واژه به فرد یا سازمانی اطلاق می‌شود که کالا یا خدماتی را از ارائه‌دهنده‌ای خریداری یا دریافت می‌کند. نقش مشتری در موفقیت یا شکست یک کسب‌وکار، نقشی تعیین‌کننده است، چرا که بقای هر مجموعه‌ای به میزان رضایت و وفاداری مشتریان آن وابسته است. در بسیاری از منابع مدیریتی، گفته می‌شود که مشتری پادشاه است؛ یعنی تمامی فرایندهای سازمان باید به‌گونه‌ای طراحی شود که منجر به رضایت حداکثری مشتری گردد.

درک نیازهای مشتریان و پاسخ‌گویی مؤثر به این نیازها، قلب تپنده‌ی استراتژی‌های بازاریابی مدرن است. امروزه، شرکت‌ها با بهره‌گیری از داده‌های رفتاری و ترجیحات مصرف‌کنندگان، تلاش می‌کنند تجربه‌ای شخصی‌سازی‌شده و متمایز برای مشتریان خود فراهم آورند. مفاهیمی نظیر تجربه‌ی مشتری (Customer Experience) و رضایت مشتری (Customer Satisfaction) به‌شدت مورد توجه قرار گرفته‌اند و به‌عنوان شاخص‌های کلیدی عملکرد در سازمان‌ها لحاظ می‌شوند.

رفتار مشتری نیز یکی از موضوعات مهم در مطالعات روان‌شناسی مصرف و بازاریابی است. تصمیم‌گیری‌های خرید، تحت‌تأثیر عوامل متعددی از جمله نیاز، ترجیح، فرهنگ، تبلیغات و تجربه‌ی پیشین صورت می‌گیرد. کسب‌وکارهای موفق می‌کوشند با تحلیل دقیق این رفتارها، روندهای بازار را پیش‌بینی کرده و مزیت رقابتی پایداری برای خود ایجاد نمایند. همچنین مفاهیمی مانند مشتری وفادار (loyal customer) یا مشتری بالقوه (potential customer)، به تفکیک نقش‌های مختلف مصرف‌کنندگان در چرخه‌ی حیات کسب‌وکار کمک می‌کنند.

در حوزه‌ی خدمات، ارتباط مستقیم و انسانی با مشتری از اهمیت مضاعفی برخوردار است. مهارت‌های ارتباطی، شفافیت، پاسخ‌گویی به شکایات و جلب اعتماد، از جمله عواملی هستند که می‌توانند تجربه‌ی مشتری را به‌صورت چشمگیری ارتقا دهند. در واقع، حتی کیفیت متوسط خدمات یا کالا، در صورتی که با برخورد مناسب و احترام‌آمیز همراه باشد، می‌تواند رضایت مشتری را به‌دنبال داشته باشد. به همین دلیل، آموزش کارکنان بخش خدمات مشتری (Customer Service) از اولویت‌های حیاتی در سازمان‌هاست.

مفهوم مشتری با گذر زمان دچار تحولاتی شده است. مشتری امروزی، آگاه‌تر، پرسش‌گرتر و حق‌طلب‌تر از گذشته است. با گسترش فضای دیجیتال و دسترسی آسان به اطلاعات، مشتریان انتظار دارند برندها شفاف، مسئول و پاسخ‌گو باشند. از همین رو، مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) و بهره‌گیری از فناوری‌های نوین برای تعامل مؤثر با آن‌ها، به یکی از ارکان حیاتی در رشد و بقای کسب‌وکارها تبدیل شده است.

ارجاع به لغت مشتری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مشتری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مشتری

لغات نزدیک مشتری

پیشنهاد بهبود معانی