آخرین به‌روزرسانی:

مفسر به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / mofasser /

commentator, exegetist, analyst, expounder, interpreter

تفسیرکننده، شارح

مفسر رادیو

radio commentator

مفسر تحلیلی هوشمندانه در طول بازی ارائه کرد.

The commentator provided insightful analysis throughout the game.

اسم
فونتیک فارسی / mofasser /

ریاضی characteristic

نمودگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

مفسر لگاریتم

characteristic of logarithm

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مفسر

  1. مترادف:
    تفسیرگر
  1. مترادف:
    گزارشگر
  1. مترادف:
    مترجم
  1. مترادف:
    تفسیرنویس

ارجاع به لغت مفسر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مفسر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مفسر

لغات نزدیک مفسر

پیشنهاد بهبود معانی