قدیمی fortunate, lucky
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خود را به خاطر داشتن چنین دوستان حمایتگری مقبل میدانم.
I consider myself fortunate to have such supportive friends.
خانوادهی مقبل پس از سالها اندوختن به خانهی رویاییشان نقل مکان کردند.
The fortunate family moved into their dream home after years of saving.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مقبل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مقبل