آخرین به‌روزرسانی:

مقعد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

سوراخ باسن

فونتیک فارسی

magh'ad
اسم

anus, butt hole, rectum

ترک یا شقاق مقعد

anal fissure

انقباض (هم‌کشی) عضله‌ی مقعد

the contraction of the rectal muscle

ماتحت، نشیمنگاه

فونتیک فارسی

magh'ad
اسم

backside, posterior, ass, butt, rump, buttocks, haunches, keister, rear end

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

مقعدت را تکان بده و کار کن!

Get off your backside and do some work!

سگ روی مقعدش نشسته بود.

The dog was sitting on its haunches.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مقعد

  1. مترادف:
    دبر سرین کفل کون مخرج نشستگاه نشیمن نشیمنگاه

ارجاع به لغت مقعد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مقعد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مقعد

لغات نزدیک مقعد

پیشنهاد بهبود معانی