alien, stranger
از اینکه آن نامحرم کنار او در اتوبوس نشست، معذب شده بود.
She felt uneasy about the stranger sitting next to her on the bus.
نامحرمی در کوچهای تاریک
a stranger in the dark alley
a woman in front of whom a man is to observe certain religious restrictions
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نامحرم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نامحرم