آخرین به‌روزرسانی:

ناگزیر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ناچار، ملزم

فونتیک فارسی

naagozir
صفت قید

perforce, of necessity, inevitable, inevitably, inescapable, inescapably

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

این تصمیم ناگزیر به تنش‌های سیاسی منجر خواهد شد.

The decision will inevitably lead to political tensions.

ناگزیر شدن

to be forced to , to have to, to be compelled to

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ناگزیر

  1. مترادف:
    لابد لاعلاج مجبور ملزم مضطر ناچار
  1. مترادف:
    ضروراً ضرورتاً کرهاً قهراً
  1. مترادف:
    محتوم ضروری لازم
  1. مترادف:
    بی‌اختیار بیچاره عاجز

ارجاع به لغت ناگزیر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ناگزیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناگزیر

لغات نزدیک ناگزیر

پیشنهاد بهبود معانی