every year, each year, yearly, annually
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هر سال این دستهی زنبور بیش از ۲۰۰ پوند عسل انباشته میکند.
Each year the colony hives more than 200 pounds of honey.
ارزش این فرش تبریز هر سال بیشتر خواهد شد.
The value of this Tabriz carpet will increase every year.
هر سال هنگامی که فصل فوتبال نزدیک میشود
every year when the football season nears
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «هر سال» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هر سال