زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

هزینه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / hazine /

expense, cost, outlay, expenditure, overhead

expense

cost

outlay

expenditure

overhead

خرج، صرف

هزینه را متحمل شدن

to bear the cost

هزینه شامل مالیات هم می‌شود.

The cost includes taxes.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

درآمد نسبت به هزینه

income relative to expenditure

عامیانه tab

tab

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

مجازی price

price

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد هزینه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت هزینه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هزینه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هزینه

لغات نزدیک هزینه

پیشنهاد بهبود معانی