فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ورز به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

به‌عمل‌آوری

فونتیک فارسی

varz
اسم

exertion, doing, kneading, processing, preparing

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

فراموش نکنید قبل از ورز خمیر نان به دستان خود آرد بزنید.

Don't forget to flour your hands before kneading the bread dough.

ورز خمیر برای درست کردن نانی پف‌دار ضروری است.

The kneading of the dough is essential for making fluffy bread.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ورز

  1. مترادف:
    عمل کار
  1. مترادف:
    پیشه حرفه شغل
  1. مترادف:
    حاصل
  1. مترادف:
    زراعت کشت

ارجاع به لغت ورز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ورز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ورز

لغات نزدیک ورز

پیشنهاد بهبود معانی