آخرین به‌روزرسانی:

کار به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kaar /

work, task, activity, labor, toil, endeavor, exertion, doing, drudgery

عمل

فعلاً کار خوابیده است.

Presently, activity has come to a stop.

این کار تو است.

This is your doing.

اسم
فونتیک فارسی / kaar /

job, career, line, office, calling, call, service, profession, occupation, position, business, vocation, livelihood, billet, function, situation, post, trade, duty, place, employment

شغل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او اخیراً کار تازه‌ای پیدا کرده است.

He has recently found a new job.

دنبال کار جدید می‌گردم چون از کار فعلی‌ام ناراضی‌ام.

I am looking for a new job because I am unhappy with my current one.

اسم
فونتیک فارسی / kaar /

task, duty, responsibility

وظیفه، تکلیف

توجه به این پرونده‌ها کار شماست.

Taking care of these files is your responsibility.

این کار من است که تا موعد مقرر پروژه را تکمیل کنم.

It is my responsibility to complete the project by the deadline.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

معلم کار سختی را به دانش‌آموزان تکلیف کرد.

The teacher assigned a challenging task to the students.

اسم
فونتیک فارسی / kaar /

opus, work, handiwork

عمل، اثر

این نقاشی کار کمال‌الملک است.

This painting is by Kamalolmolk.

کار ظریف و پیچیده‌ی هنرمند

the intricate handiwork of the artist

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کار

  1. مترادف:
    پیشه حرفه شغل کسب مشغله
  1. مترادف:
    نقش وظیفه
  1. مترادف:
    منصب
  1. مترادف:
    عمل فعل کردار
  1. مترادف:
    امر ماجرا
  1. مترادف:
    ساخت صناعت
  1. مترادف:
    تقدیر سرنوشت مرگ
  1. مترادف:
    اتفاق پیشامد حادثه ماوقع
  1. مترادف:
    مساله موضوع
  1. مترادف:
    اثر هنر
  1. مترادف:
    جنگ کارزار
  1. مترادف:
    کشت‌وکار
  1. مترادف:
    کاسبی

سوال‌های رایج کار

کار به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «کار» در زبان انگلیسی به work ترجمه می‌شود.

بسته به زمینه‌ی استفاده، واژه‌های دیگری مانند job، task، یا occupation هم می‌توانند به‌کار روند، اما واژه‌ی «work» عمومی‌ترین و فراگیرترین معادل برای «کار» است.

کار یکی از اساسی‌ترین مفاهیم در زندگی انسان است؛ مفهومی که نه‌تنها با معیشت و بقا، بلکه با هویت، عزت‌نفس و معنای زندگی گره خورده است. از آغاز تمدن تا امروز، انسان با کار کردن، نه‌فقط نیازهای مادی‌اش را رفع کرده، بلکه توانسته جهان اطرافش را تغییر دهد، بسازد، خلق کند و خود را بشناسد. کار در اصل یعنی صرف انرژی ذهنی یا فیزیکی برای رسیدن به یک هدف یا نتیجه. این هدف می‌تواند ساختن یک خانه باشد، نوشتن یک مقاله، آموزش دادن، درمان کردن، یا حتی ایده‌پردازی برای آینده.

در جامعه‌ی مدرن، کار معنایی فراتر از فقط یک شغل یا منبع درآمد دارد. افراد زیادی کار را به‌عنوان بخشی از هویت خود تعریف می‌کنند. وقتی کسی می‌گوید «من معلم‌ام» یا «من مهندس‌ام»، درواقع فقط به شغلش اشاره نمی‌کند، بلکه بخشی از شخصیت و سبک زندگی‌اش را توصیف می‌کند. این موضوع نشان می‌دهد که کار چقدر می‌تواند در شکل‌گیری ارزش‌های فردی و اجتماعی تأثیرگذار باشد.

با این حال، کار همیشه بار مثبت ندارد. گاهی فشارهای کاری، نبود تعادل میان زندگی و کار، یا شغل‌هایی که با ارزش‌های درونی انسان سازگار نیستند، باعث فرسودگی روحی و جسمی می‌شوند. به همین دلیل است که امروزه مفاهیمی مثل رضایت شغلی، انگیزه‌ی کاری، تعادل کار-زندگی (work-life balance) و حتی شغل معنادار (meaningful work) اهمیت زیادی پیدا کرده‌اند. بشر امروز نه فقط به دنبال کار برای زنده ماندن است، بلکه می‌خواهد از طریق کار، رشد کند، معنا پیدا کند و مفید باشد.

از طرف دیگر، کار کردن همیشه به معنای داشتن شغل رسمی نیست. مادر یا پدری که از فرزندان مراقبت می‌کند، هنرمندی که ساعت‌ها در سکوت نقاشی می‌کشد، یا داوطلبی که بدون دستمزد در خیریه‌ای فعالیت می‌کند، همگی در حال کار هستند. این نشان می‌دهد که «کار» فقط محدود به محیط اداری یا فنی نیست، بلکه هرگونه فعالیت هدف‌دار و مولد را می‌توان نوعی کار دانست.

ار بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی انسان است؛ پلی است میان درون و بیرون، میان خواستن و ساختن، میان رؤیا و واقعیت. و شاید راز مهمی که هر انسانی در مسیر زندگی باید کشف کند، این باشد: چگونه کاری را بیابد که هم نان بدهد و هم معنا.

ارجاع به لغت کار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کار

لغات نزدیک کار

پیشنهاد بهبود معانی