تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- فعلاً کار خوابیده است.
- این کار تو است.
- او اخیراً کار تازهای پیدا کرده است.
- دنبال کار جدید میگردم چون از کار فعلیام ناراضیام.
- توجه به این پروندهها کار شماست.
- این کار من است که تا موعد مقرر پروژه را تکمیل کنم.
- معلم کار سختی را به دانشآموزان تکلیف کرد.
- این نقاشی کار کمالالملک است.
- کار ظریف و پیچیدهی هنرمند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کار