آخرین به‌روزرسانی:

پیشگام به انگلیسی

معنی‌ها

ancestor, cutting edge, forerunner, forward, groundbreaking, harbinger, leader, mastermind, pacemaker, pathfinder, pilot, pioneer, point man, precursor, trendsetter, vanguard

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

front-runner

avant-garde

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پیشگام

  1. مترادف:
    پیشاهنگ پیشتاز پیشرو طلایه‌دار
    متضاد:
    دنباله‌رو

ارجاع به لغت پیشگام

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیشگام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیشگام

لغات نزدیک پیشگام

پیشنهاد بهبود معانی