آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴

    پیچ به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / pich /

    pin, screw, bolt, jackscrew

    pin

    screw

    bolt

    jackscrew

    میخ شیاردار

    او صفحه را سوراخ کرد و پیچ را از آن گذراند.

    He drilled a hole in the plate and passed the screw through it.

    مهره را سر پیچ بپیچان.

    Screw the nut on the bolt.

    اسم
    فونتیک فارسی / pich /

    twist, turn, bend, curve, spir-, strepto-

    twist

    turn

    bend

    curve

    spir-

    strepto-

    خمیدگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    سر پیچ به‌طرف راست بپیچید.

    Bear right at the bend.

    جاده پر از پیچ و شیب بود.

    The road was full of dips and curves.

    اسم
    فونتیک فارسی / pich /

    گیاه‌شناسی climbing plant

    climbing plant

    گیاه بالارونده

    پیچ در گوشه‌ی گرم و آفتابی حیاط به‌خوبی رشد کرد.

    The climbing plant thrived in the warm, sunny corner of the yard.

    در جنگل بارانی، تنوع پیچ چشمگیر است.

    In the rainforest, the diversity of climbing plants is remarkable.

    سازه‌ی پیوندی
    فونتیک فارسی / -pich /

    a combining form (meaning: tied, turned, wrapped)

    a combining form

    پیچیده

    مارپیچ

    serpentine

    طناب‌پیچ

    tied with a rope

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد پیچ

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    نبش
    مترادف:
    انحنا خمیدگی خم کجی
    مترادف:
    چین شکنج شکن کرس
    مترادف:
    گشت
    مترادف:
    میخ

    سوال‌های رایج پیچ

    پیچ به انگلیسی چی می‌شه؟

    پیچ به انگلیسی screw ترجمه می‌شود.

    پیچ یکی از ابتدایی‌ترین و در عین حال حیاتی‌ترین اختراعات بشر در حوزه‌ی مکانیک و ساخت‌وساز است. این وسیله‌ی کوچک که اغلب از فلز (و گاه از پلاستیک یا مواد دیگر) ساخته می‌شود، دارای بدنه‌ای استوانه‌ای و شیارهای مارپیچ است که با چرخش در جهت خاص، به‌راحتی در مواد مختلفی مانند چوب، فلز، یا پلاستیک فرو می‌رود. هدف اصلی پیچ، متصل کردن و نگه‌داشتن اجزا به یکدیگر به‌شکل موقت یا دائمی است.

    پیچ‌ها در انواع و اندازه‌های مختلفی تولید می‌شوند که هرکدام برای کاربرد خاصی طراحی شده‌اند. مثلاً پیچ چوب، پیچ فلز، پیچ خودکار، پیچ ماشینی یا پیچ آلن. همچنین، سر پیچ‌ها نیز انواع متنوعی دارند: از نوع چهار سو و دو سو گرفته تا ستاره‌ای، مربعی یا شش‌گوش. هر نوع سر پیچ نیاز به ابزار مخصوص به خود دارد، مثل پیچ‌گوشتی یا دریل برقی. انتخاب نوع درست پیچ برای کاربرد خاص، در استحکام و دوام اتصال بسیار تأثیرگذار است.

    پیچ‌ها در صنعت، نجاری، برق‌کاری، مکانیک، لوازم خانگی، مبلمان‌سازی و حتی در ساخت وسایل الکترونیکی کاربرد گسترده‌ای دارند. در مقایسه با میخ یا چسب، پیچ به‌دلیل امکان باز و بسته شدن چندباره، انتخاب هوشمندانه‌تری برای سازه‌هایی‌ست که ممکن است نیاز به تعمیر یا بازنگری داشته باشند. به‌علاوه، پیچ در برابر لرزش، کشش و بار وزن عملکرد بهتری از خود نشان می‌دهد، مخصوصاً وقتی با مهره یا واشر ترکیب شود.

    جالب است بدانید پیچ یکی از «شش ماشین ساده» در فیزیک محسوب می‌شود که اصل آن برگرفته از سطح شیب‌دار است. در واقع، پیچ با استفاده از نیروی چرخشی، امکان نفوذ تدریجی و با فشار کمتر به جسم را فراهم می‌کند. این اصل ساده فیزیکی در قلب عملکرد بسیاری از ابزارها و ماشین‌آلات امروزی نهفته است.

    پیچ نه فقط یک وسیله‌ی کاربردی، بلکه نمونه‌ای از نبوغ مهندسی در ساده‌ترین شکل ممکن است.

    ارجاع به لغت پیچ

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «پیچ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیچ

    لغات نزدیک پیچ

    • - پیجامه
    • - پیجر
    • - پیچ
    • - پیچ افت هواپیما
    • - پیچ امین الدوله
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.