پیچ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • فونتیک فارسی

    pich
  • twist, turn, curl, curve, involution, twining plant, vine, screw, bolt, [fig.] complication, intrcacy
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد پیچ

ارجاع به لغت پیچ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیچ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیچ

پیشنهاد بهبود معانی