emulation, trying to keep up with the Joneses, competition, vying, rivalry, challenge
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پسرها برای تحت تاثیر قرار دادن او چشم و همچشمی میکردند
The boys were vying to impress her
بچه2ها برای جلب توجه معلم چشم و همچشمی میکردند
The children were vying for the teacher's attention
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چشم و همچشمی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چشم و همچشمی