(automobile) hood, bonnet
hood
bonnet
مکانیک کاپوت را بلند کرد تا موتور را بررسی کند.
The mechanic lifted the bonnet to inspect the engine.
کاپوت ماشین در تصادف آسیب دید.
The hood of the car was damaged in the accident.
condom, French letter, preservative, prophylactic, rubber
condom
French letter
preservative
prophylactic
rubber
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دکتر به آنها توصیه کرد که هنگام رابطهی جنسی از کاپوت استفاده کنند.
The doctor advised them to use a condom during intercourse.
استفاده از کاپوت میتواند از بارداری ناخواسته جلوگیری کند.
Using a rubber can help prevent unwanted pregnancies.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کاپوت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کاپوت