آخرین به‌روزرسانی:

کبک به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

پرنده‌ای به اندازه‌ی کبوتر که گوشت آن خوراکی است

فونتیک فارسی

kabk
اسم خاص

جانورشناسی partridge

پسر یک کبک شکار کرد.

The boy potted a partridge.

کبک وحشی

wild partridge

نام یکی از استان‌های کانادا

فونتیک فارسی

kebek
اسم خاص

Quebec

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

شکارچی اهل کبک

a hunter from Quebec

او بالاخره در کبک مستقر شد.

He finally settled down in Quebec.

پیشنهاد بهبود معانی

سوال‌های رایج کبک

کبک به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه «کبک» در زبان انگلیسی به partridge یا گاه chukar partridge ترجمه می‌شود، به‌ویژه زمانی که به گونه‌ی رایج آن در ایران یعنی کبک چیل یا کبک سنگ‌کوهی اشاره می‌شود.

کبک پرنده‌ای‌ست زیبا از خانواده‌ی قرقاول‌سانان که بیشتر در نواحی کوهستانی، صخره‌ای و خشک زندگی می‌کند. این پرنده‌ی متوسط‌جثه، با بدن خاکستری تا قهوه‌ای روشن، گونه‌های سفید با خط‌های مشکی و خط‌های سیاه روی پهلوها شناخته می‌شود. پاها و منقارش قرمز هستند و صدای خاص و تکرارشونده‌ای دارد که در طبیعت به‌راحتی قابل شناسایی‌ست. کبک‌ها پرندگانی زمینی‌اند و اگرچه توانایی پرواز دارند، بیشتر به دویدن در میان صخره‌ها و پناه‌گرفتن در بوته‌ها تمایل دارند.

کبک از جمله پرندگانی‌ست که از دیرباز در فرهنگ‌ها و اسطوره‌های مختلف حضور داشته است. در فرهنگ ایرانی، کبک نمادی از زیبایی، سرسختی و گاه غرور بوده است. در ادبیات فارسی، شاعران از کبک در توصیف ناز و وقار یاد کرده‌اند و صدای دل‌انگیز آن را نشانه‌ای از طرب کوهستان می‌دانند. این پرنده، همچنین در شکار سنتی ایران جایگاهی ویژه داشته و به‌دلیل گوشت لذیذش، شکار آن محبوب بوده است؛ گرچه امروزه شکار بی‌رویه و تخریب زیستگاه‌ها، بقای این گونه را با خطراتی روبرو کرده است.

کبک‌ها معمولاً به‌صورت جفت یا گروه‌های کوچک زندگی می‌کنند و از دانه‌ها، گیاهان، حشرات و میوه‌های وحشی تغذیه می‌کنند. آن‌ها لانه‌هایی ساده بر روی زمین می‌سازند و ماده‌ها بین ۸ تا ۱۵ تخم می‌گذارند. دوران جوجه‌آوری حساس‌ترین دوره‌ی زندگی آن‌هاست، چرا که تخم‌ها و جوجه‌ها در برابر شکارچیان طبیعی و خطرات محیطی آسیب‌پذیرند.

کبک با چابکی، استتار طبیعی و توان سازگاری‌اش، به‌خوبی با زیستگاه‌های سخت کوهستانی تطبیق یافته است. مشاهده‌ی این پرنده در دل صخره‌های آفتاب‌خورده یا شنیدن آواز طنین‌اندازش از فراز دره‌ها، تجربه‌ای‌ست که حس بکر بودن طبیعت را به انسان یادآوری می‌کند. کبک، نه‌تنها بخشی از تنوع زیستی، که نشانه‌ای از ارتباط عمیق میان فرهنگ انسانی و طبیعت پیرامون اوست.


ارجاع به لغت کبک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کبک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کبک

لغات نزدیک کبک

پیشنهاد بهبود معانی