فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کمبود به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • کمی، کاستی
  • فونتیک فارسی

    kambood
  • اسم
    shortage, deficit, lack, scarcity, failure, shortfall, inadequacy, want, dearth, defect, shortcoming, insufficiency, dificiency, demerit, poverty
    • - کمبود کارگر

    • - a shortage of labor
    • - به‌دلیل کمبود بودجه طرح از بین رفت.

    • - The project died because of a lack of funds.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کمبود

ارجاع به لغت کمبود

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کمبود» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کمبود

لغات نزدیک کمبود

پیشنهاد بهبود معانی