با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

گشاد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • فراخ، وسیع
  • فونتیک فارسی

    goshaad
  • صفت
    large, loose-fitting, capacious, roomy, loose, too big, ample, dilated, cavernous
    • - این دامن به اندازه‌ی کافی گشاد نیست.

    • - This skirt is not ample enough.
    • - این شلوار برایم خیلی گشاد است.

    • - These pants are too loose for me.
  • عریض، پهناور
  • فونتیک فارسی

    goshaad
  • صفت
    مجازی broad, wide
    • - خیابان گشاد

    • - broad avenue
    • - وقتی بعد از مدتی طولانی خانواده‌اش را دید، لبخندی گشاد بر لب داشت.

    • - She had a broad smile on her face when she saw her family after a long time.
  • تنبل
  • فونتیک فارسی

    goshaad
  • صفت
    عامیانه lazy, indolent
    • - دانش‌آموز گشاد هیچ‌وقت به خودش زحمت درس خواندن را نمی‌دهد.

    • - The indolent student never bothers to study.
    • - به کارگر گشاد مدام باید وظایفش را یادآوری می‌کردند.

    • - The indolent worker had to be constantly reminded of his tasks.
  • (نرد) مهره‌ی تک
  • فونتیک فارسی

    goshaad
  • صفت
    (backgammon) an exposed piece
    • - شوالیه‌ی رقیب گشادی بود که به راحتی می‌توانستم او را بگیرم.

    • - The opponent's knight was an exposed piece that I could easily capture.
    • - قلعه‌ی خانه‌ی هفتم گشاد بود.

    • - The rook on the seventh rank was an exposed piece.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد گشاد

ارجاع به لغت گشاد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گشاد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گشاد

لغات نزدیک گشاد

پیشنهاد بهبود معانی