will, volition, will power, determination, pertinency, grit, resolution, decision, resolve, single-mindedness, free will, resoluteness, purpose, backbone
مردی آهنین اراده
an iron-willed man
با اراده کار دشوار خود را آغاز کرد.
He attacked his task with determination.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اراده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اراده