sincerely, heartily, whole heartedly, from the bottom of one's heart, genuinely, full hearted, devoutly, religiously, from the heart
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از صمیم قلب امیدوارم او را دوباره ببینم.
I sincerely hope I'll see her again.
از صمیم قلب با او در مورد این موضوع موافقم.
I heartily agree with her on this.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «از صمیم قلب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/از صمیم قلب