آخرین به‌روزرسانی:

الکی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بیهوده، بیخود

فونتیک فارسی

alaki
صفت

groundless, unwarranted, baseless, footling, phony, spurious, bogus, sham, trumped up, trifling, inane, silly

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

اتاق را الکی تمیز کردند.

They cleaned the room just anyhow.

قاضی همه‌ی ادعاهای الکی او را رد کرد.

The judge rejected all of his bogus allegations.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد الکی

  1. مترادف:
    بی‌جهت بی‌خود بی‌سبب بیهوده دروغکی

ارجاع به لغت الکی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «الکی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/الکی

لغات نزدیک الکی

پیشنهاد بهبود معانی