آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

برنج به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / berenj /

rice, paddy

rice

paddy

دانه‌ای سفید از خانواده‌ی غلات که به صورت پخته خورده می‌شود.

آن‌ها برنج را تنها برای صادرات می‌کارند.

They grow rice exclusively for export.

دو تن برنج به آدرس شرکت فرستاده شد.

Two tons of rice were consigned to the company's address.

اسم
فونتیک فارسی / berenj /

brass

brass

نوعی فلز که ترکیب مس و روی است

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

هم‌گدازش مس و روی برای ساختن برنج

the fusion of copper and zinc to produce brass

قیمت برنج بالا رفته است.

The price of brass has gone up.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برنج

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
آلیاژ مس و روی وسرب
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت برنج

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برنج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برنج

لغات نزدیک برنج

پیشنهاد بهبود معانی