فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

تب به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بالاتر بودن دمای بدن از حالت عادی

فونتیک فارسی

tab
اسم

fever, febricity, feverishness, temperature, pyrexia

تب خفیف

low-grade fever

تب نشانه‌ی بیماری است.

Fever indicates illness.

هیجان، شور

فونتیک فارسی

tab
اسم

excitement, tizzy, agitation, craze, dither, frenzy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

تب تماشاچیان

excitement of the audience

تب جوانی

youth frenzy

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تب

  1. مترادف:
    الم تاب درد
  1. مترادف:
    شور وهیجان همگانی

ارجاع به لغت تب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تب

لغات نزدیک تب

پیشنهاد بهبود معانی