۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

تب به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / tab /

fever, febricity, feverishness, temperature, pyrexia

بالاتر بودن دمای بدن از حالت عادی

تب خفیف

low-grade fever

تب نشانه‌ی بیماری است.

Fever indicates illness.

اسم
فونتیک فارسی / tab /

excitement, tizzy, agitation, craze, dither, frenzy

هیجان، شور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

تب تماشاچیان

excitement of the audience

تب جوانی

youth frenzy

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تب

  1. مترادف:
    الم تاب درد
  1. مترادف:
    شور وهیجان همگانی

ارجاع به لغت تب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تب

لغات نزدیک تب

پیشنهاد بهبود معانی